یادگیری و پیشرفت
:::::::::::::::: ::::::::::::::::
دیجیتال مارکتینگ
:::::::::::::::: ::::::::::::::::
رشد کسب‌وکار
:::::::::::::::: ::::::::::::::::
صنعت آموزش


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : شنبه 28 ارديبهشت 1398
بازدید : 267
نویسنده : کیا فایل

توسعه تكنولوژي هوشمند براي منسوجات و پوشاك

 

این متن شامل 72 صفحه می باشد 

 

از قرن نوزدهم ، تغييرات تحول گونه با سرعتي غير قابل انتظار در بسياري از حوزه هاي علم و تكنولوژي صورت گرفته است كه اثرات عميقي بر زندگي بشر گذاشته است. اختراع چيپ هاي الكترونيكي، رايانه‌ها، اينترنت، كشف و تكميل نقشه ژنوم انساني و بسياري موارد ديگر كل جهان را تغيير داده است قرن گذشته پيشرفت هاي فوق العاده اي نيز دز صنعت منسوجات و پوشاك بوجود آورده كه داراي تاريخ چندهزار ساله است. شالوده هاي اساسي درك علوم طراحي شده است تا راهنماي كاربرد بهينه و پردازش تكنولوژي الياف طبيعي و توليد الياف سنتزي باشد. ما چيزيهاي زيادي از طبيعت آموخته‌ايم. رايون ويسكوز، نايلون، پلي استر و ساير الياف سنتزي در ابتدا براساس تقليد از همتاهاي طبيعي آنها ابداع گرديد. اين تكنولوژي به گونه اي پيشرفت كرده است كه الياف سنتزي و محصولات آنها در بسياري از جنبه ها از آنها فراتر رفته است.

روش هاي بيولوژيكي براي سنتز كردن پليمرها يا منسوجات بيانگر يك روش دوستانه محيط زيستي و انعطاف پذير براي بكارگيري منابع طبيعي است. طراحي و پردازش به كمك رايانه ها ، اتوماسيون با كنترل راه دور متمركز يا پراكنده و سيستم هاي مديريت تأمين زنجيره اي متمركز اينترنت محور بيش از پيش مشتري ها را به ابتداي زنجيره نزديك مي‌كند.

با نگاه به جلو درمي‌يابيم كه در آينده اين وضعيت بيشتر هم خواهد شد. در نتيجه توسعه هاي بعد ما بايد انتظار چه ظرفيت هاي جديدي را داشته باشيم؟ اين ظرفيت ها حداقل بايد شامل مقياس نانو، پيچيديگ، شناخت و كل گرايي باشد. توانايي جديد مقياس ترا سه درجه اهميت را علاوه بر هدف كلي حاضر و ت وانايي هاي محاسباتي قابل دسترسي كلي به ما مي دهد. در يك زمان كوتاه ما به ميليون ها سيستم و بيليون ها اطلاعات موجود در اينترنت متصل خواهيم شد. تكنولوژي هايي كه امكان بيش از يك تريليون عمل در ثانيه را مي دهند در دستور كار پژوهش است. تكنولوژي در مقياس نانو سه درجه اهميت پايين تر از اندازه بيشتر ابزار انسان ساخته امروزي را به ما مي دهد. اين تكنولوژي به ما امكان مي دهد تا اتم ها و مولكول ها را به گونه اي كم هزينه و با بيشترين روشهاي ممكن از نظر قوانين فيزيكي چينش كنيم. اين تكنولوژي به ما اجازه مي دهد تا ابررايانه هايي بسازيم كه روي سر يك الياف و دسته اي از نانوروبوت هاي پزشكي كوچكتر از يك سلول انسان قرار بگيرد تا سرطانها، عفونت ها ، شريانهاي مسدود شده و حتي سن پيري را درمان كند. توليد مولكولي دقيقا مشخص مي كند كه چه چيزي بايد ساخته شود و هيچ ماده آلوده كننده‌اي توليد نمي‌گردد.

ما در اين دوره هيجان انگيز زندگي مي كنيم و تأثيرات بزرگ تكنولوژي بر صنعت نساجي و پوشاك سنتي كه داراي يك چنين تاريخ طولاني است حس مي كنيم. به لحاظ سنتي بسياري از حوزه هاي علم و مهندسي تفكيك و متمايز شده اند. اخيراً حركت قابل توجه و همگرايي بين اين حوزه هاي تلاشگري صورت گرفته و نتايج آن خيره كننده بوده است. تكنولوژي اسمارت براي مواد اوليه و ساختارها يكي از اين نتايج است.

ساختارها و مواد هوشمند چه هستند؟ در طبيعت مثال هاي زيادي از ساختارهاي هوشمند وجود دارد. يك موجود زنده تك سلولي ساده ميتواند مباني موضوع را روشن كند. همانگونه كه در شكل 1-1 نشان داده شده شرايط متنوع زيست محيطي يا محرك ها روي لايه بيروني عمل مي كنند. اين شرايط با محرك ها ممكن است به شكل نيرو، درجه حرارت، تشعشع ، واكنش هاي شيميايي و ميدانهاي مغناطيسي و الكتريكي باشد.

حسگرهاي موجود در لايه بيروني اين اثرات شناسايي مي كند و اطلاعات حاصله براي تفسير و پردازش سيگنال به نقطه اي متصل مي شود. كه در آن سلول نسبت به اين شرايط زيست محيطي يا محرك ها به روشهاي متعددي مانند حركت، تغيير تركيب شيميايي و كنش هاي باز توليدي، واكنش نشان مي دهد. طبيعت بيليون ها سال و يك آزمايشگاه وسيع در اختيار داشته تا زندگي را توسعه دهد، در حاليكه نوع انساني تازه شروع به خلق ساختارها و مواد هوشمند كرده است.

ساختارها و مواد هوشمند را ميتوان به صورت مواد و ساختارهايي تعريف كرد كه محركها يا شرايط محيطي، مانند آنچه از منابع مكانيكي، گرمايي، شيميايي، الكتريكي، مغناطيسي يا ساير منابع حاصل مي‌شود، را حس كرده و نسبت به آن واكنش نشان مي‌دهد. بر طبق حالت واكنش مي‌توان آنها را به مواد هوشمند منفعل ، هوشمند فعال و بسيار هوشمند تقسيم كرد. مواد هوشمند منفعل فقط مي‌توانند شرايط محيطي يا محرك ها را حس كنند؛ مواد خيلي هوشمند خودشان مي توانند حس كرده، واكنش نشان دهند و سازگار شوند. حتي سطح بالاتري از هوش را ميتوان از ساختارها و مواد هوشمند كسب كرد كه قادرند پاسخ داده يا براي اجراي يك عمل در يك حالت دستي يا از پيش برنامه ريزي شده فعال شوند.

در اينگونه مواد سه جزء ممكن است وجود داشته باشد: حس گرها، محرك ها و واحدهاي كنترل. حسگرها يك سيستم عصبي را براي شناسايي سيگنال ها تأمين مي كنند. بنابراين در يك ماده هوشمند منفعل، وجود حسگرها ضروري است. محرك ها به طور مستقيم از يك واحد كنترل روي سيگنال هاي شناسايي شده كار مي كنند. آنها نيز به همراه حسگرها عناصر ضروري براي مواد هوشمند فعال مي‌باشند. حتي در سطوح بالاتر، همانند مواد هوشمند يا خيلي هوشمند، نوع ديگري از واحد ضروري است، كه همانند مغز از طريق شناخت، استدلال و فعال سازي ظرفيت ها عمل مي كند. اينگونه ساختارها و مواد منسوج در نتيجه تركيب موفق تكنولوژي پوشاك و منسوجات سنتي با علم مواد، مكانيك هاي ساختاري، حسگرها و تكنولوژي محرك ها، تكنولوژي پردازش پيشرفته، ارتباطات، هوش مصنوعي، بيولوژي و غيره، درحال تبدبل شدن به يك امر ممكن است.

 

 





:: موضوعات مرتبط: صنایع دستی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , تکنولوژی هوشمند , نساجی , منسوجات , پوشاک ,
تاریخ : شنبه 28 ارديبهشت 1398
بازدید : 275
نویسنده : کیا فایل

پردازش زيستي براي پوشاك و منسوجات هوشمند

 

این متن شامل 43 صفحه می باشد 

 

استفاده از آنزيم ها در فرآوري مواد غذايي، صنايع چرم و كاغذ، به عنوان پودرهاي شوينده، و در فرايند و سايزينگ توليد نخ كاملاً تثبيت شده است. اما بيوكاتاليز نيز وارد چرخه پردازش منسوجات شده است. آنزيم ها، يعني بيوكاتاليزهاي داراي فعاليت ويژه و گزينشي، امروزه به وسيله فرايندهاي بيوتكنولوژيكي (زيست فناوري) به مقادير زياد و كيفيت ثابت توليد شده اند و بنابراين در فرايندهاي با مقياس بزرگ كاربرد دارند.

از ديدگاه كاربردهاي جديد كه حاصل طراحي آنزيم هاي مربوط به فرايندهاي ويژه است، يك تقاضا براي اشتراك مساعي بين بيوشيمدان ها و شيميدان هاي نساجي وجود دارد.

علاوه بر الياف پروتئيني طبيعي مانند پشم و ابريشم و الياف سلولزي طبيعي مانند پنبه، كتاب و شاه دانه، الياف مصنوعي داراي اهداف فرايندهاي بيوكاتاليزي نيز هستند. در اندودكاري پنبه اي به جاي فرايندهاي شيميايي به طور گسترده از فرايندهاي آنزيم- كاتاليز استفاده شده است. علاوه بر بيواستوئينگ و اندودكاري زيستي كه كاملاً شناخته شده اند، ويژگي هايي مانند Modifiad harde, used look به وسيله اندودكاري آنزيمي شناسايي شده است. به علاوه، پتانسيل براي جايگزيني پشم شويي قليايي در معالجه با پنبه، با استفاده از آنزيم هايي مانند پكتيناس وجود دارد. كاتالازها براي نابود كردن پروكسيد باقيمانده در حمام هاي سفيد شويي، آسان كردن استفاده مجدد از ليكور ممكن افزوده مي شوند كه منجر به يك فرايند دوستانه محيط زيست و مؤثر از نظر هزينه مي‌گردد. در اندود كردن پشم در آنزيم ها (بيشتر پروتزها) براي دستيابي به خاصيت ضدچروك استفاده مي شود. خواص منسوجات پشم مانند كار با دست، سفيدي و براقيت به وسيله واكنش آنزيم هاي كاتاليزي بهبود يافته است. در مراحل اوليه حلاجي پشم مانند كربونيزاسيون و پشم شويي خام دورنماي كاربرد آنزيم ارزيابي شده است. علاوه بر اين فرايندهاي زيستي توصيف شده منجر به كاهش دانه سازي و بهبود رنگ پذيري مي شود. صمغ زدايي ابريشم در گذشته به كمك صابون قليايي يا اسيديصورت مي گرفت كه اكنون پروتز مي شود، براي بهبود كيفيت و ثبات الياف كتان يك رطوبت دهي آنزيمي ويژه جايگزين رطوبت دهي ميكرو بيال يا شبنمي شده است. به علاوه، رنگ پذيري ابريشم به وسيله تنزل آنزيم كاتاليزي مواد پكتيك بهبود يافته است بدون اينكه آسيبي به اجزاء سلولزي وارد شود. شاه دانه از نظر آنزيمي با توجه به تبلورپذيري، دسترس پذيري و «ساختار منفذدار» اصلاح شده است. از طريق فيبريلاسيون كنترل شده و آنزيم كاتاليزي الياف ليوسل، اثر معروف به «پوست هلويي» ايجاد شده است. گستره وسيعي از كاربردها و دورنماهاي زيادي جهت استفاده از آنزيم ها در پردازش منسوج وجود دارد كه به تأثير مثبت بر محيط زيست منتهي مي گردد. در اين فصل توسعه هاي جديد در زمينه پردازش آنزيمي منسوجات را بررسي نموده و درباره مزيت ها و محدوديت هاي اين فرايندهاي اندودكاري (تكميلي) بحث مي كند.

استفاده از آنزيم ها در فراوري مواد غذايي، صنايع چرم و پوشاك، به عنوان افزودني در پودرهاي شوينده و دسايزينگ توليد نخ تثبيت شده است. در حال حاضر، فرايندهاي آنزيمي گسترش يافته اند، كه هدف آنها اصلاح ظاهر و عملكرد منسوجات پشم و پنبه است.

آنزيم ها بيوكاتاليزهايي با فعاليت ويژه و انتخابي هستند و واكنش هاي متمايز را شتاب بخشيده و بعد از واكنش بدون تغيير باقي مي مانند. از ديدگاه اكولوژيكي و اقتصادي، پارامترهاي واكنش مناسب فرايندهاي آنزيم كاتاليزي و احتمال وجود آنزيم هاي داراي چرخه مجدد به ويژه جالب است. امروزه، آنزيم ها به وسيله فرايندهاي بيوتكنولوژيكي به مقدار زياد و با كيفيت ثابت توليد مي شوند، بنابراين امكان استفاده از آنزيم ها در فرايندهاي بزرگ وجود دارد. پيشرفت در زمينه مهندسي ژنتيك به توليد كنندگان آنزيم توانايي طراحي يك آنزيم براي يك فرايند خاص را مي دهد مثل بهينه با توجه به پايداري دما يا PH . طراحي يك آنزيم براي يك هدف خاص نياز به درك عمل كاتاليتيك آنزيم بر روي يك ماده خاص دارد. يعني در مورد ماده فيبر طبيعي، طراح يك فرايند آنزيمي بايد دانش خاصي در مورد مورفولوژي پشم يا پنبه، تأثير يك آنزيم خاص بر اجزاء فيبر و در نتيجه بر خواص كلي ماده فيبر داشته باشد. علاوه بر اين، براي ارزيابي فرايند آنزيم، نتايج عمليات آنزيمي بايد با نتايج پردازش شيميايي معمولي مقايسه گردد. اولين فرايند آنزيمي در اندودكاري منسوج فرآيند دسايزينگ با استفاده از آميداز بود. بسياري از عرصه هاي اندودكاري منسوج از آن پس گشوده شده است. امروزه، چشم انداز در زمينه توسعه اندودهاي فشاري و بادوام جديد براي پنبه وجود دارد مانند اتصال عرضي در زمينه حذف رنگ پخش شده و در زمينه تركيب كردن الياف مصنوعي. به علت ماهيت پروتئيني آنزيم ها، ايمني استفاده از آنزيم ها اغلب مورد سئوالاست چون استنشاق مكرر ماده پروتئيني مي تواند باعث واكنش هاي آلرژيك در بعضي افراد شود. توجه به اين نكته مهم است كه هيچ شواهدي كه نشان دهد آلرژي‌هاي آنزيمي از طريق تماس پوستي منتقل شده اند وجود ندارد. با آنزيم هاي توان با اطمينان كار كرد و همچنين با تجهيزات محافظ شخصي مناسب، در طرح توليد از ذرات آنزيم و فرمولاسيون هاي پودري بايد اجتناب كرد. در حالي كه فرمولاسيون هاي دانه اي (با قابليت غباري پايين) و مايع (با فعاليت مكانيكي در رگ هاي بسته) را مي توان توصيه كرد. پتانسيل بارز براي آنزيم قابل توجه است. يك مطالعه به ازاي بيانر آن است كه از سال 1992 مبلغ 350 ميليون دلا بايد به 588 ميليون دلار در سال 2000 رسيده باشد و بيشترين دغدغه درباره كاربردهاي جديد آن در صنايع كاغذسازي، شيميايي و داروسازي و در بازيابي زباله ها باشد.

 

 



 



:: موضوعات مرتبط: صنایع دستی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , پوشاک , منسوجات , نساجی , منسوجات هوشمند ,
تاریخ : شنبه 28 ارديبهشت 1398
بازدید : 316
نویسنده : کیا فایل

پوشاك بين النهرين

 

این متن شامل 54 صفحه می باشد 

 

دراكثر تمدنهاي پيش آريايي در خاور نزديك‌( پيش عبيد، عبيد، اور)، لباس به عنوان يك پوشش حقيقي به وجود آمده بود، چنانكه نمونه هاي آن در سومر واكد مشاهده شده است. پوشيدن لباس پيش ازهزارة سوم بسيار فراگير بود و بدون شك از خليج فارس تا منطقة مديترانه مرسوم بوده است. درطول دورة پيش نوشتاري درتاريخ بين النهرين كه 
از3400 ق .م اغاز شده و تا 2900 ق . م ادامه يافته است، وضعيت اقتصادي جامعه- كه تا آن زمان كاملاً بركشاورزي متكي بود- سبب شد تا بسياري از اقشار عادي مردم به كار كشاورزي اشتغال يابند. خصوصاً در مناطق جنوبي تر بين النهرين كه زمينهاي حاصلخيز تر بود و طبيعتاً كشاورزي رونق بيشتري داشت، كار عمدة مردم كشاورزي بود. شغل كشاورزي وساير كارهاي روزانه بدون پوشش و با ظاهري برهنه انجام مي شد.

در طول دوره هاي اولية سلسله گذاري(2900-2334ق.م) استفاده از پارچه تا اندازه اي، عمومي تر شد وزنان و مردان داراي پوششي تقريباً مشابه بودند. اين پوشش شامل پارچه اي بود كه دور تن مي پيچيد و قسمت كوتاه آن درناحية چپ بدن، پشت لگن قرار ميگرفت، جايي كه دنباله هاي دو طرف پارچه به يكديگر گره مي خورد يا كمربندي روي آن بسته مي‌شد. دور تا دور دامن را رديفي از شرابه هاي بلند، متشكل از حلقه هاي پود، فرا مي گرفت. در دوره هاي بعدي نوع مجلل تري از اين تن پوش با رديفهايي از حلقه ها يا پرزها، كه همه جاي لباس را پر مي كرد. رواج يافت.

در دوره هاي اولية تمدن سومري در هزارة چهارم قبل از ميلاد- مردم از پوست گوسفند و بز براي پوشش خود استفاده مي‌كردند، به نحوي كه لاية پشم دار آن به طرف داخل قرار مي گرفت. حتي زماني كه استفاده از پارچه را براي دوخت لباس آموختند باز به سراغ بزها و گوسفندان رفتند تا مواد خام پارچه هاي خود را از آنها تهيه كنند.

دستيابي سومريان به شيوة جديدي از تهية پوست، اين امكان رابراي آنها فراهم آورد كه به شكل ديگري از پوشش – كه بيشتر شبيه يك لباس بود- دست پيدا كنند. به اين لباس، اصطلاحاً لباس بلند (gown) مي گويند

انواع پوست، كه از حدود 2885ق. م تا آن زمان به شكل دامن و بالاپوش استفاده مي شدند، به لباسهاي بلند تغيير شكل دادند. يكي از عمده ترين تغييرات،‌پيدايش آستين در لباس است؛ اگر چه شايد قيقاً آستين واقعي نبوده و احتمالاً قسمت ندوخته اي از پوست بوده كه روي بازو مي افتاده در حاشية پايين دامن اين لباس كه قدمتش به هزارة سوم قبل از ميلاد مي رسد، ظاهراً شرابه هاي از جنس تسمه هاي چرمي آويزان بوده است.

با سير اجمالي در نحوة تكامل شكل و شيوة تهية اين تن پوش مي بينيم كه نخست اين لباس قط به منظور پوشاندن پايين تنه انسان و از پوستهاي خواب دار يا بدون خواب طراحي و تدارك شده بود. بعدها همين پوشش از پارچة پشمي برش خورده تهيه مي شد كه با تعداد اندكي درز به هم دوخته مي شد. اين، همان «شكل ابتدايي» لباس سومري اس كه پيش از سومريان نيز به كار مي رفت و در هزاره هاي دوم و سوم قبل از ميلاد به اين شكل لباس «كنكس» (كناكه- Kaunakes) مي گفته اند. البته اين واژه به نوعي از پارچه يا موي حيوان(بزو گوسفند) نيز اطلاق شده است.

در قديمي ترين آثار سومريان «كنكس» به ظاهر، دامني بود به اندازة طول بدن شده بود؛ و پيكركهاي آهكي كشف شده، مرداني را مي توان مشاهده نمود كه همين دامن را به دور كمر بسته و با عبور يك گوشة آن، از دوران كمربند،‌آن را بر بدن محكم نگه داشته اند. بدون شك، گرهي كه در پشت به نظر پرحجم مي آيد منگولة اين كمربند بوده، و ظاهراً بقاياي دم جانوري است كه به شيوة گذشتگان،‌ پوست و موي آن براي پوشش به كار مي رفت.

يكي از قديمي ترين قطعات پوشش سومريان شال بلند پشمي است كه از طرح لباس كلاسيك هند گرفته شده است. اين احتمال وجود دارد كه در ابتداي هزارة سوم مردمي كه از قشر فرو دستان بوده اند شال ريشه داري، كه جنس زبري داشت و باريكتر از شكل اصلي هندي آن بود، به دور باسن خود مي پيچيدند، خواه از پهناي آن براي لنداي دامن استفاده مي كردند و يا چند بار از وسط تا مي زدند و بعد استفاده مي كردند. در اين حالت، اين شال ريشه دار ظاهري شبيه به شنتي(Shenti) مصريان پيدا مي كرد، يا شايد شبيه به فاروس (farus) كه امروزه كارگران عراقي آن را بر تن مي بندند در هر حال،‌با دقت در آثار گوناگون مي توان چنين نتيجه گرفت كه اين شال معمولاً از جنس پوست، پشم يا پرچة لطيف بوده است. همين شال را كاه ممكن بود محكم به دور بدن بپيچند و انتهاي آن را روي شانة چپ بيندازند. به نظر مي رسد زنان و مردان تقريباً از همين نوع پوشش بر تن مي كردند. گاهي اين شال را به شكل نوعي دامن مي بستند و گاه دنبالة آن را طوري مي انداختند كه شانة راست آزاد مي ماند.

با اين شيوة استفاده از پارچه و پيچيدن آن به دور بدن، شال سومريان نقش تن پوشي مستقل پيدا كرد. گاهي اوقات به عنوان يك دست لباس كامل پوشيده ميشد، مانند لباسي كه پيشتر توضيح داده شد و عبارت بود از لباسي بلند يا دنباله اي روي شانة چپ.

شكل لباس زنان مشابه مردان بود با اين تفاوت كه در لباس آنها از پارچه هاي عريض تري استفاده مي شد تا به بلندي لباس افزوده گردد. به اين ترتيب كه بخش كوتاهي از پارچه را روي شانة چپ به سمت جلوي سينه و دنبالة آن را به پشت رها مي كردند، از زير بغل راست عبور مي دادند و از جلو دوباره روي شانة چپ مي انداختند. اين شيوة پيچيدن پارچه باعث مي شد تا دست چپ تا مچ پوشيده شود. اما،‌براي ثابت نگاه داشتن دو لاية پارچه و ممانعت از افتادن يا لغزيدن آنها به روي هم، گمان مي رود كه از فيبولا (fibula) يا چيزي شبيه به سنجاق امروزي استفاده ميكردند. يا آنها را با كوك مخفي محكم مي ساختند. بلندي اين لباس، تا قوزك پا بود.

 


 



:: موضوعات مرتبط: صنایع دستی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , پوشاک , طراحی لباس , بین النهرین , لباس , منسوجات , نساجی ,
تاریخ : شنبه 28 ارديبهشت 1398
بازدید : 282
نویسنده : کیا فایل

نگاهي به سير تاريخي پيدايش پوشاك

 

این متن شامل 99 صفحه می باشد 

 

لباس همان سطح هر چيزي است و در لايه هاي اوليه، هر فاعل شناسان با آن درگير مي‌شود در مفهوم عربي معناي ستر كردن، پوشاندن، مخفي كردن، و حتي بدل كردن را يادآوري مي شود و پوشاننده شده را آن طور به نمايش مي گذارد كه اقتضاي ظاهري‌ اش باشد.

اين امر كه بشر، براينشان دادن خود را از قديم الايام مانند حيوانات (كه در زمان هاي خاص مثل جفت گيري يا نزاع تغيير ظاهر مي دهند) مبدل شده، با هنر نقش اندازي اولين قدم د ر راه مفاهيم جديد پوشش را برداشته است، ما را به اين گفته ويل دورانت كه «هنر در ميان قبايل وحشي از نقش تزئيني و لباس پوستي و خال كوبي برخاسته» راهنما مي‌شود. بشر نخستين، در مراسم خاص، بدن خود را با رنگ ها يا نقوشي زينت مي داده تا در «جلب نظر» يا «جعل نظر» خود را نوع خاصي نشان دهد. به مرور استفاده از رنگ به دليل عدم ثبات از ميان رفت و خال كوبي (Taboo) با هزار نيش سوزن جايگزين آن شد، سير آرايش بدن پس از استفاده از پوست حيوانات كم كم به دوران جديدتري رسيد و بشر با دستيابي به تكنولوژي نساجي الياف را به صورت پارچه توليد كرد و مفاهيم پوشش را تحت تاثير قرار داد. در اين سير تكامل آن نقوش و رنگهايي كه با خالكوبي و رنگ كردن بدن يا با استفاده از پوست حيوانات و قطعات بدن آنها يا شاخ و برگ گياهان، انسان را به نحوي ديگر نشان مي داد يا مي پوشاند به منسوجات منتقل مي شد و پيشرفت فن آوري، ظواهر و نقوش جادويي، ديني، خانوادگي، طبقه بندي حرف، سطوح اجتماعي و غيره ... را به سوي توليد شكل يافته تر منسوج و البسه سوق داد و رسوم و آداب اجتماعي و نيز تكنولوژي نساجي و پوشاك را به سمت اشاعه و حفاظت از معاني و ظواهر كشاند.

هزاره دهم ق.م دوره اي است كه اصطلاحاً دوران نوسنگي نامگذاري شده است و معمولاً با نامهايي چون عصر استقرار، عصر دهكده نشيني، عصر كشاورزي و عصر دامداري نيز شهرت داشته و به عنوان يكي از ادوار مهم تاريخ تكامل بشر از بعد فني و معنوي محسوب مي شود. بايد گفت، پيش از تاريخ اطلاع دقيقي از جوامع انساني در دست نيست و آنچه گفته شد بيشتر بر اساس حدس و گمان بوده است. به نظر مي رسد، پيش از اين تاريخ انسان ها همانند گله هاي حيواني در رفت و آمد بوده اند و از آنان آثار مادي ملموسي جز اشياي سنگي به دست نيامده است. و اما در مورد پوشاك، بافت و تاريخ آن، كه محور اصلي موضوع است و شايد بتوان آنرا به دوران پيش از نوسنگي نسبت داد، دوره اي كه با نامهاي ميان سنگي، پارينه سنگي و يا دوره پيش از تاريخ نامگذاري شده و از دو تا هفت ميليون سال پيش آغاز و تا ده هزار سال پيش (آغاز دوره نوسنگي) ادامه داشته است. براي شناخت دقيق تر از تاريخ بافت و پوشاك آنرا در سه مقوله:

1- پارچه و طرح 2- فرم و شكل 3- دوخت لباس

مورد بررسي قرار مي دهيم.

1-پارچه و طرح لباس

احتمال داده مي شود اولين لباس ها توسط گروه هاي انساني كه به ويژه در مناطق سردسير زندگي مي كردند تهيه شده است. آنها بعد از آن كه حيواناتي مانند گوزن، ماموت، گاو و حتي اسب را شكار مي كردند كم كم به اين نتيجه رسيدند كه مي توان از پوست آنها براي پاپوش و يا تن پوش استفاده كرد و قطعاً فيزيك اين حيوانات و تناسب آن با يك نيم تنه براي انسان تبلور اين انديشه را در ذهن آنها بيشتر كرد كه مثلاً بعد از شكار يك حيوان بزرگ، با كندن پوست آن مي شود از اين پوست به عنوان تن پوش استفاده نمود. هنوز هم اين عادت در بعضي از انسان ها (پاره اي قبايل در آفريقا و آمريكاي لاتين) وجود دارد كه علاقه مندند خود را به شكل حيوانات درآورده و نقشي را ايفا نمايند. حتي در نقش برجسته هاي باستاني نيز گاهي موجوداتي با پيكر انسان و سر حيواني و يا بالعكس حيواناتي كه سر انسان دارند، ديده مي شود.

پس اين احتمال وجود دارد كه تفكرات اين گونه، ريشه در دوران بسيار قديم داشته باشند، يعني زماني كه بشر از پوست حيوانات براي تهيه تن پوش استفاده مي كرده است.

همانگونه كه پيداست فرم پوست به صورتي است كه گويا يك خط از زير گردن تا انتهاي بدن كه به پاها و باسن ختم مي شود ادامه دارد كه مي توان پس از جدا كردن سر، از همان خط روي پوست را برش داد، پس پوست، خود راهنماي بسيار مناسبي بود و طبيعت، خود به انسان كمك كرد تا چگونه از پوست حيوانات به عنوان البسه استفاده كند. اين روش هنوز هم در بسياري از مناطق سردسير از جمله مناطق عشاير نشين شمال خراسان و يا اسكيموهاي قطب شمال ديده مي شود كه از پوست حيوانات براي خود لباس تهيه مي كنند.

آنچه مسلم است تاريخ استفاده از پوست براي تهيه پوشاك به دوران خيلي گذشته مي رسد كه مطمئناً بافت در آن هنوز جايگاهي نداشته و در آغاز دوران نوسنگي مي‌توان حدس زد كه انسان كماكان از همان تجربه هاي گذشته استفاده مي كرده است. ولي در نمونه هايي كه از نقاط باستاني «علي كش» ، «گنج دره» و «تپه سيلك»، از سال هاي هفت، هشت و نه هزار قبل از ميلاد به دست آمده آثاري از بافت ديده مي شود كه با توجه به قدرت آن مي توان گفت اين فن قبل از هنر سفال گري شكل گرفته است. براي نمونه در كف اتاق هاي اين مناطق خطوط متقاطع و ضربدري به صورت بافت هاي بسيار ساده (يكي از رو يكي از زير) به چشم مي خورد كه آثاري از الياف بافته شده هستند و مي‌توان از اينها به عنوان نخستين نمونه هاي بافت نام برد.

باستان شناسان بر اين گمان اند كه همزمان با استفاده از الياف گياهاني مانند ني، (كه هنوز هم در شمال ايران رواج دارد) سبد بافي با استفاده از تركه هاي بيد نيز معمول بوده است و به نظر مي رسد كه آنها براي غير قابل نفوذ كردن و يا جلوگيري از خلل و فرج اين سبدهاي حصيري كه عمدتاً بافت شطرنجي داشته اند ، بيرون و داخل آن را گل مي زدند تا بتوانند مواد غذايي خود را در آن نگهداري كنند. باستان شناسان همچنين معتقدند كه اولين اشكال نيز با همان دستي كه با گل روي اين سبدها كشيده شده، به وجود آمده است. به اين صورت سطح بيروني و داخل سبدهاي بيدي بعد از گل ماليدن شكل سفال پيدا مي كرده و خطوط متوازي به هم را نشان مي داده است. علاوه بر اين نقش هاي شطرنجي را نيز مي توان ديد كه نمونه هايي از آن در نقش هايي كه در ظرف كشف شده در «سيلك» به دست آمده و همان بافت...

 



 



:: موضوعات مرتبط: صنایع دستی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , پوشاک , لباس , طراحی لباس , تاریخچه پوشاک , پیدایش پوشاک ,
تاریخ : شنبه 28 ارديبهشت 1398
بازدید : 270
نویسنده : کیا فایل

نساجی- الياف مصنوعي

 

این متن شامل 31صفحه می باشد 

 

همانطوريكه استحضار داريد الياف مصنوعي يكي از كالاهاي ضروري در جامعه مي باشد و در دنيا به عنوان يكي از كالاهاي استراتژيك محسوب مي شود. با توجه به اين ديدگاه دولت و بخش خصوصي صنايع در فكر احداث واحدهاي توليد الياف مصنوعي مي باشند و طرح فوق جزء يكي از طرحهاي اولويت دار وزارت صنايع و معادن جهت مصرفي به بانكهاي عامل مي باشد. قبل از هر چيز لازم است تا روند رو به رشد صنايع پتروشيمي ايران را از زبان آقاي مهندس نعمت زاده مديرعامل شركت پتروشيمي ايران در همايش اخير رسانه و اقتصاد به شرح زير بازگو نماييم.

1- توليد محصولات پتروشيمي در سال 82

9 ميليون تن

- توليد محصولات پتروشيمي در سال 83

14 ميلون تن

- توليد محصولات پتروشيمي در سال 85

25 ميليون تن

2- سهم صادرات محصولات پتروشيمي ايران در خاورميانه در سال 80

9%

- سهم صادرات محصولات پتروشيمي ايران در خاورميانه در سال 83

13%

- سهم صادرات محصولات پتروشيمي ايران در خاورميانه در سال 85

30%

3- سهم صادرات محصولات پتروشيمي ايران در صادرات جهاني در سال 81

7%

- سهم صادرات محصولات پتروشيمي ايران در صادرات جهاني در سال 85

3%

4- سهم صادرات محصولات پتروشيمي در اقتصاد ملي در سال 68

3%

-سهم صادرات محصولات پتروشيمي در اقتصاد ملي در سال 85

30%

5- ارزش افزوده محصولات پتروشيمي ايران بين 80-40% و متوسط بين
65-58% بوده است.

6- توليد محصولات پتروشيمي جهت مصارف نساجي در سال 85 به شرح زير مي باشد

- پلي استر 3000 تن در روز (يزد و بوشهر)

- پلي پروپيلن 000/600 تن در سال (اراتك – بندر امام – تبريز – كرمانشاه و غيره)

- پلي آميد 000/120 تن در سال (اراك – تبريز – كرمانشاه – و غيره)

 

با توجه به حجم سرمايه گذاريهايي كه در بخش پتروشيمي كشور شده، سرمايه گذاري در بخش صنايع پائين دستي نيز جزو ضروريات لاينفك اين بخش بوده و و ارزش افزوده محصول را تا حدودي افزايش داده و در ضمن به مشكل استنسال نيز كمك هاي زيادي خواهد كرد. سهامداران اين شركت نيز در راستاي چنين توجيهاتي اقدام به تأسيس واحد توليد الياف مصنوعي نموده اند كه جز صنايع پايين دساي پتروشيمي بوده و با توجه به اينكه اين نوع محصول تا به حال در ايران توليد ندشه و توليد آن بخصوص در صنايع بهداشتي كشور از رشد قابل قبولي برخوردار خواهد بود لذا بر آن شدين تا با استفاده از تكنولوژي جديد (Bicom Ponent-Fiber– الياف دو جزئي) و به دليل كارآيي اقتصالدي آن همراه با كاهش هزينه ها و ارائه كيفيت بالاتر در محصولات توليد و نهايي و هم چنين توليد محصولات جديد كه بسيار نيز مورد توجه قرار گرفته است گامي بلند در جهت رشد و شكوفايي صنايع بهداشتي و پزشكي اين مرز و بوم برداشته باشيم استفاده از الياف دو جزئي در توليد ملحفه هاي بيمارستاني و پارچه هاي يكبار مصرف جهت پوشك و نوار و صنايع اتومبيل و ساير صنايع داراي مزيتهايي مي باشد كه بطور مثال با بحث توليد لايه روي پوشك بچه و نوار بهداشتي تا چند سال قبل از الياف صددرصد پلي پروپيلن در جهان استفاده مي شد ولي در حال حاضر الياف دو جزئي جايگزين آن گشته زيرا با توجه به اينكه الياف دو جزئي پلي استر و پلي اتيلن PET/PE (مغزليف پلي استر بوده و قشر خارجي ليف پلي اتيلن مي باشد) داراي مزيت هايي كه در زير تشريح شده نسبت به ليف صددرصد پلي پروپيلن دارد.

1-پلي اتيلن در مقابل حملات ميكروبيولوژي مقام تر از P.P بوده و حساسيت زا نمي باشد

2-ضريب اصطكاك PE از P.P و PET كمتر بوده و زير است نرمتر و لطيف تر دارا مي باشد.

3-درجه حرارت PE از PP كمتر بوده هزينه توليد پائين تر مي باشد.

در ضمن با توجه به اينكه بيشترين كاربرد الياف دو جزئي در صنايع منسوجات نبافته بوده و رشد اين محصولات در ايران از رشد قابل قبولي برخوردار بوده است و در مقايسه با ساير كشوراز رشد كمتري برخوردار مي باشد بطور مثال تركيه حجم توليد منسوجات نبافته آن در سال حدود 000/120 تن مي باشد و الا در ايران اين رقم حدود 000/30 تن مي باشد و ديگر اينكه محصولات اين خط توليد از بازار صادراتي مناسب برخوردار ب.ده و قيمت هر كيلو از اين كالا در جهان حدود Euro45/1=35/1 مي باشد. خط توليد فوق قادر است علاوه بر الياف دوجزئي PET/PE (پلي استر و پلي اتيلن) الياف دو جزئي PP/PE (پلي پروپيلن و پلي اتيلن) الياف صددرصد استاندارد پلي استر – الياف صددرصد پلي پروپيلن در سه نوع – (Lowtenacity–medium tenacity و High tenacity) را توليد نمايند كه اين الياف در صنايع اتومبيل سازي – صنايع كفش و جير مصنوعي – صنايع ايزوگان (roofliy) صنايع ساختماني و صنايع راه سازي و تونل سازي و كشاورزي داراي كاربردهاي زيادي مي باشد. كه شرح آنها بعداً بطور كامل همراه با كاتالوگ ارائه مي گردد.

 

1-عنوان طرح:

1-1 خط توليد انواه الياف مصنوعي (الياف دو جزئي پلي استر و پلي اتيلن PET/PE– الياف دو جزئي پروپيلن و پلي اتيلن PP/PE– الياف پلي استر استاندارد PET– الياف پلي پروپيلن بهداشتي P.P)

اين خط اصولاً بيشترين بازدهي را جهت توليد الياف دو جزئي پلي استر و پلي آميد PET/PE دانسته كه حجم عمده مصارف اينگونه محصول در صنايع منسوجات نبافته مي باشد.

2-1 مواد اوليه اينگونه محصولات عبارتند از چيپس پلي استر – گرانول پلي پروپيلن P.P و پلي اتيلن PE كه مشخصات آن در بخش پروفرما آمده است.

3-1 ماشين آلات خط توليد اين محصولات تماماً خارجي بوده و كشور سازنده آن آلمان مي باشد نصب آن نيز توسط متخصصين ايراني صورت مي گيرد. ضمناً بموجب پرمفرمهاي ضميمة شركت ياد شده ارزش ماشين آلات و تجهيزات خارجي بالغ بر 000/105/9 يورو مي باشد.

2-محل اجراي طرح...

 


 



:: موضوعات مرتبط: صنایع دستی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , الیاف , الیاف مصنوعی , نساجی , پوشاک , لباس ,
تاریخ : شنبه 28 ارديبهشت 1398
بازدید : 280
نویسنده : کیا فایل

صنعت نساجي و مشكلات و بحرانهاي مربوط به آن در ايران

 

این متن شامل 89 صفحه می باشد 

 

-1- تاريخچه صنعت نساجي در ايران

صنعت نساجي در ايران از ديرباز به سبب ضرورت مصرف و كاربرد وسيع آن مورد توجه خاص بوده و در طول تاريخ كشورمان فراز و نشيب هاي فراواني را طي كرده است. در زمان اشكانيان ايرانيان به تحول جديدي دست يافتند و در پرورش كرم ابريشم و توليد پارچه هاي ابريشيمي به طريقي همت گماردند كه اكثريت ابريشم هاي توليد چين را از آن كشور خريداري مي نمودند و جهت توليد پارچه به ايران مي آوردند و پارچه هايي با طرح ها و نقوش بسيار زيبا توليد و به دنيا عرضه مي كردند.

شكوفايي صنعت توليد پارچه هاي مخمل در كاشان و يزد در دوره اشكانيان و عرضه آن به جهان خصوصاً اروپا قسمت ديگري از تاريخ پرشكوه صنعت نساجي ايران است كه صنعتگر ايراني را قانع نكرده و همچنان به دنبال نوآوري و تسخير بازارهاي جهاني بوده است.

اوج صنعت نساجي را در تاريخ ايران زمين، هنرمندان دوره سلجوقي و صفوي رقم زدند و در زمان شاه عباس صفوي توليدات بي نظيري آفريده شد و پارچه هاي زربافت ايراني از شهرت جهاني برخوردار گرديد.

در دوران اخير نيز صنعت نساجي در ايران نقش موثر و تعيين كننده اي در كشور ايفا نموده است. اولين كارخانه نساجي در ايران در سال 1281 شمسي دقيقاً يكصد يك سال پيش به وسيله صنيع الدوله در تهران و دومين كارخانه در سال 1288 توسط شخصي بنام حاج آقا رحيمي در تبريز ايجاد گرديد. در فاصله سالهاي 1300 تا 1320 به سبب سود سرشار دوكارخانه قبلي و تاييدات دولت، به سرعت برشمار كارخانجات در ايران افزوده شد و جمعاً در اين دوره 40 كارخانه نساجي دائر كرديد كه قسمتي از احتياجات مملكت را تامين نمود.

در طي سالهاي 1320 تا 1328 بروز جنگ، افزايش قيمت منسوجات خارجي و كاهش واردات آن موجب رونق بازار محصولات نساجي داخلي شد. صاحبان صنايع نساجي كشور به منظور استفاده حداكثر از اين شرايط، بي آن كه به مسائل نگهداري و استهلاك ماشين آلات توجه نمايند و به توليد خود با ظرفيت بالا ولي با كيفيت پايين ادامه دادند كه حاصل اين بي توجهي در طي سال هاي بعد نيز موجب ركود صنايع نساجي گرديد.

صنعت نساجي در طي سالهاي اخير دچار مشكلات و مسائل بسياري بوده و روزهاي سختي را مي گذراند تا حدي كه اصطلاح بحران براي اين مشكلات رايج شده و در اذهان عمومي و حتي اذهان مديران و مسئولين و دست اندركاران جا افتاده است. اطلاق كلمه بحران به وضعيت موجود به طور اتوماتيك اذهان را از انجام تلاش ها باز مي دارد. مشكلاتي كه در حال حاضر گريبانگير اين صنعت مي باشند از ديدگاه هاي مختلف قابل طبقه بندي و بررسي مي باشند.

يكي از ديدگاه ها نگرش مديريتي به مسائل و مشكلات است. به عبارت ديگر از ديدگاه مديريتي چه تعدادي از اين مشكلات را مي توان با اعمال مديريت صحيح و كارآ منتفي نمود يعني جزء مسائل عادي مديريتي به شمار مي آيند و چه تعدادي را مي توان بحران ناميد كه مي توان با اتخاذ روش ها و سياست هاي مناسب مديريتي حداقل نقش آنها را كم رنگ و كم اثر تر نمود.

با عنايت به اين موضوع كه بحران نيز در هر صنعتي جزء مسائل عادي مديريتي به شمار مي آيد منتها قدري پارامترهاي پيچيده و خارج از كنترل دارد، در واقع گذر از بحران نيز از وظايف مديران است و به هيچ وجه رسيدن به نقطه بحران، نقطه اتمام وظايف و تدابير مديريتي نيست بلكه دقيقاً برعكس نقطه شروع و شدت گرفتن تدابير مديريتي است. اساساً صنايعي در دنيا پايدارتر و قابليت اطمينان بالايي دارند كه از يك بحراني كه به هر دليلي برايشان پيش آمده است عبور كرده و در كوره مشكلات آبديده و روئين تن گشته اند. با تجزيه و تحليل درست و منطقي از مشكلات گريبانگير صنعت نساجي قسمت اعظمي از آنها به عنوان مشكلات عادي و مسائل روزمره مديريتي پذيرفته مي شوند و در مورد آن بخش از مشكلات نيز كه واقعاً بتوان بحران ناميد، ميدان عمل براي هنرنمايي يك مدير باز شده است. سكانداري يك صنعت در شرايط ايستا و ثابت و يا پارامترهاي معين و مشخص در مورد مواد اوليه، فرآيند توليد، بازار و ... هنر نيست و اوج هنر مديريت آنجاست كه صنعتي را از ميان امواج متلاطم تغييرات كه منبعد گريبان هر صنعتي را خواهد گرفت نجات داد.

در آستانه ورود به سده 21 پارامترهاي غيرقابل كنترل بسياري همه صنايع جهان را دستخوش تغيير و تحول اساسي و زلزله هاي ويرانگر قرار خواهد داد و اين خاص كشور ما يا صنعت نساجي نيست.

1-2- مشكلات و بحران در صنعت نساجي

سياست هاي حمايت از صنايع داخلي، استراتژي جايگزيني توليدات داخلي با خارجي كه به دنباله استراتژي صنعتي شدن كشور در دهه 40 بوده و تاكيد بر سودآوري هرچه بيشتر توسط صاحبان صنايع و مجامع شركت ها كه عمدتاً دولتي و يا تحت پوشش دولت مي باشند و يكه تازي در عرصه هاي بي رقيب و سودآوري مناسب، مديران و صاحبان صنايع را به ادامه اين راه وسوسه نمود و از توسعه و بازسازي غافل نمود و امروزه كه به ناگهان به منظور لبيك گفتن به بازار جهاني و به عبارتي تسليم محض در برابر W.T.O و سياست هاي ديكته شده تجارت جهاني با يك اولتيماتوم و بدون تهيه طرح نوين صنعتي،‌عقب گرد نمود و استراتژي رقابت و درهاي باز توسط دولت جايگزين گرديده، در مدت كوتاهي شاهد ركود و سردرگمي در تمامي صنايع كشور از جمله صنعت نساجي مي باشيم. علاوه بر آن توليدات انبوه كشورهاي تركيه و پاكستان و آسياي جنوب شرقي كه به دلايل ركود اقتصاد جهاني، بازارشان را در اروپا و آمريكا از دست داده و دچار مشكل كاهش فروش شده اند براي يافتن بازارهايي جديد با قيمت هاي بسيار نازل و كيفيت مناسب به بازارهاي نزديك از جمله كشور ما حمله ور شده و قسمتي از بحران صنعت خود را به كشورهاي مجاور خود انتقال دادند و به اين ترتيب بحران صنعت نساجي در كشور ما تشديد شده است.

ضربه در صنعت نساجي كشورمان با قدمت يك صد ساله و عمر متوسط 30 ساله كارخانجاتش كه فاقد هرگونه سخت افزار و نرم افزار نوين صنعتي است آنچنان كشتي اش به گل نشسته و مقاومت خود را از دست داده كه تنها انديشه غالب، نجات سرنشينانش مي باشد، كارخانجات تعطيل مي گردند، كارگران بيكار مي شوند و بازارهاي مصرف با سرعت توسط كالاهاي خارجي تسخير مي شود و بدين ترتيب ضربه پذير بودن صنعت نساجي به اثبات مي رسد.

ضربه پذيري صنعت نساجي را مي توان در سرفصل هاي زير جستجو كرد:

الف – اشاعه فرهنگ مصرف محصولات خارجي

ب – عدم وجود مراكز تحقيقات صنعتي

ج – نظارت دايه گونه بر صنعت

د – عدم وجود نوآوري

هـ - عدم استفاده از تكنولوژي هاي جديد

و – عدم توجه به بازارهاي خارجي و اعمال سياست جايگزيني واردات با صادرات.

3-1- علل وجود بحران در صنايع نساجي ايران

از علل عقب افتادگي و بحران در صنعت نساجي بسيار گفته و نوشته اند و آنچه كه در جمع بندي صاحب نظران و دست اندركاران اين صنعت ديده مي شود در زير قابل ملاحظه است.

1- فرسودگي ماشين الات

متوسط عمر بيش از نود درصد ماشين آلات كشور 30 سال است و توليد با آنها سودآور نمي باشد

 


 



:: موضوعات مرتبط: صنایع دستی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , نساجی , طراحی لباس , لباس , پوشاک , مشکلات نعت نساجی ,
تاریخ : شنبه 28 ارديبهشت 1398
بازدید : 249
نویسنده : کیا فایل

تحول صنعت نساجي

 

این متن شامل 128 صفحه می باشد 

 

پيشرفت تكنولوژي نساجي در چند سال گذشته به اندازه اي چشمگير و تغييرات تكنيكي آن به قدري متنوتع بوده است كه مي توان به جرأت ان را به عنوان دومين تحول بزرگ صنعتي در زمينه تكنولوژي و ماشين سازي به حساب آورد. اگر اولين تحول بزرگ صنعت و نساجي را در قرن نوزدهم به كار افتادن چرخهاي اين صنعت توسط نيروي مكانيكي بدانيم، به طور قطع دوم تحول بزرگ صنعت نساجي در اواسط قرن بيستم و با ارائه روش هاي جديد رسيدنگي مانند توليد الياف فيلامنت ريسندگي اوين اند، و در بافندگي ماشينهاي بافندگي بي ماكرو و ماشين هاي بافندگي چند فازي انجام گرفته است.

دلايل تحول صنعت نساجي به غير از مسائل اقتصادي و تكنيكي توليدي، به عوامل زير بستگي داشته است:

- ازدياد سريع جمعيت در قرن نوزده و بيست سبب شد تا نياز به افزايش توليد كارخانه هاي نساجي و در نتيجه افزايش توليد ماشين آلات نساجي بيشتر شود.

- پيشرفت سريع ساير صنايع در نتيجه كمبود كارگر و بالا رفتن دستمزد در اين صنايع باعث شد كه كارگران صنعت نساجي ديگر روي آورد. در اين مورد تنها راه حل علمي اتوماتيك كردن ماشينها براي كم كردن نياز به كارگر و به موازات آن افزايش توليد ماشين آلات به منظور قادر ساختن كارخانه هاي توليدي به پرداخت دستمزد بيشتر بود.

- بالا رفتن تمدن ماشيني ملتها و تحول روز افزون مد در زندگي عامه مردم سبب شد تا ميزان معرف سرانه منسوجات افزايش يابد.

ماشينهاي بافندگي از زمان بوجود آمدن دستگاه بافندگي دستي تا مشينهاي بافندگي اتوماتيك دوره تكميلي قابل ملاحظه اي را پشت سر نهاده است. با اين وصف اگر مطالعه سطحي در اين مورد انجام گيرد، ملاحظه مي شود كه تكنيك كار ماشين هاي جديد به همان دستگاههاي بافندگي دستي شباهت دارد. با اختراع ماشينهاي بافندگي بافندگي بوجود آمد و روشهاي بافندگي جديدي ارائه شد.

در دوره توسعه و تكميل ماشينهاي بافندگي تا زمان بوجود آمدن ماشينهاي بي ماكو تحولاتي پيدا شد. در حاليكه بر روي دستگاه بافندگي دستي هر نوع پارچه اي از لحاظ جنس بافته مي شد، با مكانيزه شدن اين دستگاه ها و بوجود آمدن ماشينهاي بافندگي براي هر نوع پارچه اي ماشين مخصوصي ساخته شد. به طور مثال ماشينهاي بافندگي براي پارچه هاي پنبه اي، فيلامنت پشم و غيره ساخته مي شد و فقط در همين موارد به كار مي رفت. واضح است كه اين ماشينهاي مورد استعمال ويژه اي داشت و فقط براي بافتن پارچه مخصوصي قابل استفاده بود. با عرضه شدن ماشين هاي بي ماكو و با توجه به اين مطلب كه يكي از خصوصيات آنها عمومي بودن كاربرد آنهاست و مي توان پارچه هاي متنوعي بر روي آنها بافت، كارخانه هاي سازنده ماشينهاي اتوماتيك براي رقابت با ماشينهاي بي ماكو مجبور شدند ماشينهايي بسازند كه كاربرد آنها عمومي باشد. در حقيقت بايد گفت كه كارخانه هاي سازنده امروزه سعي مي كنند كه ماشينهاي بافندگي را با موارد كاربرد متنوع عرضه كنند. با وجود اين ممكن است اصطلاح ماشني بافندگي عمومي كمي اغراق آميز باشد. زيرا با وجود آنكه از نظر مكانيكي و تكنولوژي بافت، امكان عمومي بودن يك ماشين بافندگي وجود دارد ولي كاربرد چنين ماشيني در بيشتر موارد از نظر اقتصادي مقرون به صرفه نيست. در مورد عمومي بودن ماشينهاي بافندگي مي توان حداكثر تا آنجا پيش رفت كه مثلاً براي دو پارچه مختلف، نمره نخ، پهناي پارچه و تراكم در يك حد قرار داشته باشد. در غير اين صورت حتي از نظر تئوري قابل قبول نيست كه به طور مثال بتوان بر روي يك ماشين بافندگي اتوماتيك پشمي يك پارچه ظريف ابريشمي بافت.

با در نظر گرفتن مطالبي كه در مورد كاربرد ماشينهاي بافندگي عمومي گفته شد، نمي توان ماشينهاي بافندگي را به طور صحيح و مجزا از يكديگر تقسيم بندي كرد. در كتابهاي قديمي نساجي تقسيم بندي ماشينهاي بافندگي بر اساس نوع محورهاي متحرك و تعداد آنها انجام مي شد، اما امروزه اين تقسيم بندي صحيح نيست. امروز مي توان ماشينهاي بافندگي را بر اساس طريقه پود گذاري آنها تقسيم بندي كرد:

ماشينهاي بافندگي با سيستم پود گذاري معمولي.

در اين ماشينها پود گذاري توسط ماكويي كه در داخل آن ماسوره نخ پود قرار دارد انجام مي شود. اين ماشينها به طور كلي شامل ماشينهاي بافندگي معمولي و اتوماتيك هستند. ماشينهاي بافندگي معمولي بيشتر در بافت پارچه اي سنگين، مانند پشمي و غيره استفاده قرار مي گيرد. امروزه اكثر ماشينهاي بافندگي با روش پود گذاري معمولي از نوع اتوماتيك هستند.

ماشينهاي بافندگي با سيستم پودگذاري غير معمولي.

اين ماشينهاي بافندگي به گروههاي مختلفي تقسيم مي شوند:

1-ماشينهاي بافندگي كه در آنها عمل پودگذاري توسط يك جسم پرتاب شوند انجام مي شود. پود گذاري در اين ماشينها يا توسط ماكوي گيره اي كه فاقد ماسوره است و در دو سر ماكو گيره هايي تعبيه شده و يا توسط جسم پرتاب شونده گيره دار كوچكي كه ابتداي نخ پود را مي گيرد و به داخل دهنه مي كشد انجام مي شود.

2- ماشينهاي بافندگي كه به طور مثبت پودرگذاري مي كنند. اين ماشينها داراي گيرههايي هستند كه توسط تسمه و يا ميله به داخل دهنه رفته و نخ پود را وارد مي كنند.

3-ماشينهاي بافندگي جت- اين نوع ماشينها به وسيله جت آب و يا جت هوا نخ پود را به داخل دهنه وارد مي كند.

4-ماشينهاي بافندگي چند فازي- در اين ماشينها همزمان چند دهنه به صورت سري و يا موازي تشكيل مي شود و چند پود را وارد دهنه مي كند.

تاريخچه:

بافندگي يكي از قديميترين صنايع دستي بشر به شمار مي رود امروزه شواهدي در دست است كه مشخص مي كند، بشر از نه هزار سال پيش، از پارچه، بافته شده استفاده مي كرده است. به اين دليل صنعت نساجي به خصوص بافندگي داراي تاريخچهاي بسيار قديمي است. قرنهاي متمادي صنعت بافندگي به عنوان مهمترين صنعت توليدي بشر به شمار مي رفت. و نه تنها از نظر توليدي اين صنعت اهميت داشته بلكه تأثير آن در مسائل اجتماعي نيز اهميت فاني داشته است. به طور مثال استفاده از...

 



 



:: موضوعات مرتبط: صنایع دستی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , تحول نساجی , صنعت نساجی , پوشاک , طراحی لباس , تحقیق نساجی ,
تاریخ : دو شنبه 13 اسفند 1397
بازدید : 648
نویسنده : کیا فایل

کارخانه ریسندگی ایران بافتکار

 

ریسندگی و بافندگی یکی از نیازهای مهم جامعه محسوب می شود. به گونه ای که می توان گفت افراد بدون استفاده از آن حتی قادر به زندگی کردن نیستند.در کشور ما برای بر طرف کردن این نیاز تلاش های زیادی شده است و کارخانه های نساجی متعددی اعم از خصوصی،دولتی و تعاونی در مناطق مختلف کشورمان احداث شده و تعداد زیادی نیز در حال احداث می باشد.

در این گزارش کارآموزی ،کارهایی که برای احداث یک کارخانه،مراحل،ماشین آلات مختلف تولید، وظیفه هریک از ماشین آلات،ساختمان،ماشین آلات،اعمالی را که ماشین آلات انجام می دهند،کلیه مراحل تولید نخ، بسته بندی نخ و به طور کلی در مورد کلیه سالن های این کارخانه توضیح داده می شود.

در ابتدای امر تاریخچه مختصری از این صنعت را بیان کرده تا دانست که این صنعت چه ریشه ای

دارد و به گونه ایست که انسان از ابتدای خلقت سعی بر بر طرف کردن نیاز به پوشش را داشته سپس به بیان ارزیابی های صنعتی و اقتصادی پرداخته شده است.بعد از آن در مورد مواد اولیه برای تولید محصولات،در مورد سالن ها،کار هریک از ماشین آلات تولیدی و نحوه ی عملکرد آنها ، وظایف هریک از کارگران و سیستم تهویه کارخانه صحبت خواهد شد.

1-1 مقدمه:

ریسندگی و بافندگی از سال های دور به صورت ابتدایی در بین انسان ها وجود داشته است.به طوری که ریسیدن و بافتن را بنی آدم،با دست تجربه کرده است و توانسته با دستگاه های کوچک دستی به آن تحول بخشد و بتواند آن را به صورت آسانتر انجام دهد.

او توانسته است در طول تاریخ و زندگی خود ا لیاف موجود در طبیعت را شناخته و با آن پارچه ببافد و سپس از شناخت ا لیاف مصنوعی توانسته به تحولی دست یابد و با تولید این ا لیاف (ا لیاف مصنوعی) بتواند پارچه هایی حتی بهتر از گذشته تولید بنماید.

صنعت ریسندگی و بافندگی از قرن یازدهم هجری وارد کشورمان شده است و از آغاز قرن چهاردهم اولین کارخانه های ریسندگی و بافندگی در ایران احداث شده اند و با آوردن دستگاه های نساجی از خارج از کشور توانستند نخ و پارچه را به صورت ماشین تولید نمایند.

انسان ها توانستند با استفاده از تفکرات و خلاقیت های خود صنعت نساجی را گسترش داده و بتوانند محصولات دیگری مانند فرش،موکت و پتو و ...... را تولید نمایند.

ریسندگی و بافندگی در ایران همانند بسیاری از صنایع دیگر به سرعت در حال رشد و ترقی میباشد و ایران توانسته است با احداث کارخانه های متعدد نساجی،ریسندگی و بافندگی را گسترش داده و حتی توانسته کالا های تولیدی خود را به کشور های دیگر نیز صادر نماید.

اکنون به جرأت می توان گفت که این صنعت بعد از صنعت نفت دومین صنعت بزرگ کشور محسوب می شود و با تلاش های بسیاری که در این زمینه شده است روز به روز در حال رشد و ترقی می باشد.

1-2 تاریخچه صنعت ریسندگی و بافندگی:

فطرت ذاتی پوشش انسان اندیشمند در گذر زمان تفکر درباره تأمین این نیاز داشته است. با گذشت زمان انسان دریافته است که با تاباندن شاخه های برخی از درختان می توا ند آن ها را به صورت طناب در بیاورد و به وسیله آن طناب ها توانستند بسیاری از مشکلات خود را بر طرف کنند و بعدها با کشت پنبه و تاباندن آن توانستند طناب ها را به صورت نازکتر تولید نمایند که همان نخ نامیده می شود.

مدتها بعد یافتند که با نخ های تولید شده می توانند آن ها را به صورت تار و پود در کنار یکدیگر قرار داده و پارچه ببافند.آن ها ریسیدن و بافتن را با دستگاه ها و ابزار آلات ساده تجربه کردند.

دستگاه هایی که آن ها را در ابتدا با چوب می ساختند و به وسیله آن نخ و پارچه را تولید می کردند.آن ها دستگاه های ساخته شده توسط خود را با دست می چرخاندند و به سختی کار ریسیدن و بافتن را انجام می دادند.

آن ها پارچه های بافته شده را توسط رنگ های طبیعی موجود در طبیعت رنگ می کردند که در ابتدا بعد از شستن ، رنگ آنها از بین می رفت؛اما با تلاش های زیادی که انجام دادند توانستند رنگها را طوری با نخ ها ترکیب کنند که رنگ خود را حفظ کند. با تولید نخ و بافتن پارچه تحولی در پوشش انسان به وجود آمد.آن ها توانستند ا لیاف کانی و نباتی را در طبیعت شناخته و ا لیاف مصنوعی را نیز کشف نمایند.آن ها با شناخت ا لیاف مصنوعی توانستند بیش از گذشته صنعت ریسندگی و بافندگی را گسترش داده و پارچه ها و لباس های متنوع را تولید نمایند.صنعت ریسندگی و بافندگی تنها به بافت پارچه محدود نشد و توانستند با استفاده از آن کالاهای دیگری همچون گلیم،فرش و پتو نیز تولید نماید.

صنعت ریسندگی و بافندگی از قرن یازدهم تا کنون مدام در حال پیشرفت و توسعه بوده است و هر دفعه با اختراع یک دستگاه جدید کار این صنعت متنوع شده و به صورت جدید تر و آسانتر از پیش کار خود را ادامه می دهد و حتی پارچه ها نیز در طول زمان دوره به دوره متنوع تر می شود و الیافی که در بافت آن ها به کار برده می شود،در طول زمان تغییر پیدا می کند.

دلایل تحولات صنعت نساجی به غیر از مسائل اقتصادی و تکنیکی تولید،به عوامل زیر نیز بستگی داشته است:

الف)ازدیاد سریع جمعیت در قرن نوزده و بیست سبب شد تا نیاز به افزایش تولید کارخانجات نساجی و در نتیجه افزایش تولید ماشین آلات نساجی،بیشتر می شود.

ب)پیشرفت سریع سایر صنایع و در نتیجه کمبود کارگر و بالا رفتن دستمزد در این صنایع باعث شده که کارگران صنعت نساجی به صنایع دیگر روی آورند.در این مورد تنها راه حل عملی،اتوماتیک کردن ماشین ها برای کم کردن نیاز به کارگر و به موازات آن افزایش تولید ماشین آلات به منظور قادر ساختن کارخانجات تولیدی به پرداخت دستمزد بیشتر بود .

ج)بالا رفتن تبدیل ماشینی و تحول روز افزون در زندگی عامه مردم سبب شد تا میزان مصرف منسوجات سرانه افزایش یابد.

1-3 کارخانه ایران بافتکار(قطب صنعتی خمین):

این کارخانه،کارخانه ریسندگی می باشد و در قطب صنعتی خمین واقع شده که محصولات آن ، نخ های استری شده،کشباف،فردار،نخ های تکسچرایز شده،اسپانتکس،استرچ،نخ های فانتزی،نخ های پلی استر،پلی آمیدست،نیمه ست،نخهای ساده رنگی ، تابدار ،اینتر مینگل،کو مینگل، معمولی، میکروفیلامنت،نخ های پوشانده شده،حجیم،بالک،نخ های مخملی،نخ های تکس سپان،نخ های مغزی ریسیده شده،نخ های مرکب تکچره هواP.T.T و کاتیونیک می باشد،که این محصولات بستگی به سفارشات داده شده از کارخانه های

 

 



:: موضوعات مرتبط: صنایع دستی , ,
:: برچسب‌ها: ایران بافتکار , ریسندگی , پوشاک , نساجی , منسوجات ,
تاریخ : دو شنبه 13 اسفند 1397
بازدید : 706
نویسنده : کیا فایل

مقدمه و تاريخچه شركت ماشین افزار کاوه

 

این متن شامل 47 صفحه می باشد 

در ارديبهشت ماه 1354 شركت سرمايه 200 ميليون ريال تأسيس شد اين شركت به منظور توليد و ساخت انواع انواع طنابهاي فولادي، توري حصاري باروكش PVC و همچنين انواع طنابهاي مصنوعي و نخهاي كشاورزي و بسته بندي از مود پلي پروپيلن تأسيس گرديد. سرمايه اين شركت طي چند مرحله تغيير يافت و بالاخره در تاريخ 8/2/75 به مبلغ 1100 ميليون ريال افزايش يافت.

اعضاء هيئت مديره شركت در حال حاضر آقايان امیر نبیری، كورش جبارنيا، مسعود اصفهاني، حميدرضا كوشافش، ناصر سيفان اعضاء هيئت مديره و آقاي مهندس امیر نبیری مدير عامل شركت مي‌باشد.

 

مشخصات واحد توليدي :

مكان احداث شركت ماشین افزار کاوه شهرستان اهواز ـ كيلومتر دو جاده آبادان

 

الف ـ زمين و ساختمانها

متراژ زمين : حدود 2 هكتار

مساحت واحد توليدي مصنوعي 86/328 مترمربع

مساحت واحد توليد سيم و استرند سازي 68/127 مترمربع

مساحت واحد توليد طناب فولادي 98/511 مترمربع

مساحت انبار قطعات 576 مترمربع

 

مساحت انبار محصولات 1500 مترمربع

مساحت ساختمان اداري 77/1044 مترمربع

 

ب ـ پرسنل

پرسنل توليد 40 نفر

پرسنل فني 12 نفر

پرسنل اداري و خدماتي 33 نفر

پرسنل كنترل كيفيت 5 نفر

نيروي متخصص 4 نفر

 

 

شرح كلي در مورد محصولات توليدي

 واحد مصنوعي

در اين واحد نخ عدلبندي، در گرو طنابهاي پلي پروپيلن توليد مي‌شود. مواد اوليه (پلي پروپيلن) توسط پمپ وكيوم به مخزن اصلي و از مخزن اصلي به مخزن تغذيه منتقل كه در اين مرحله يك پيش گرم كن () جهت رطوبت‌گيري مواد اوليه وجود دارد و سپس به قسمت مخلوط كن جهت مخلوط كردن يكنواخت مواد رنگي با مواد اوليه (به نسبت 2% - 1% مواد رنگي) وارد خط اكسترو در مي‌گردد كه توسط قسمتهاي حرارتي مختلف عمليات پخت انجام و با فشار از درون غالب بصورت نوار فيلم عريض به داخل حوضچه آب تزريق و بعد از برش باتكس (gr/1000m) مشخص وارد نورد كندرو و بعد از آن كوره حرارتي (با دماي ) كه عمليات تنش‌زدائي و پليمريزاسيون مجدد همراه با ازدياد طول كه توسط نورد تندرو انجام و سپس

 

توسط كلكتورها تكس‌هاي توليدي جمع‌آوري مي‌گردد و اين تكسها توسط ماشين‌هاي نخ تاب به نخ تبديل مي‌گردد. نخ توليدي يا بصورت مستقيم جهت بسته‌بندي براي فروش و يا جهت مصرف نخ طناب به قسمت طناب بافي منتقل كه در اين مرحله ابتدا عمليات بافت رشته با تعداد نخ، قطر و گام مشخص توليد و به قسمت طناب باف جهت بافت طناب با قطر و گام مشخص انتقال مي‌يابد و بعد از توزين و بسته‌بندي براي فروش آماده مي‌گردد: ظرفيت اسمي اين واحد توليدي هزار و پانصد تن در سال مي‌باشد.

 
مزاياي نخ‌هاي پلي‌پروپيلن

 

الف) در مقابل رطوبت مقاوم باشد.

ب) وزن آنها كمتر از نصف وزن نخ‌هاي سيزال مي‌باشد.

ج) در برابر علوفه كاملاً نمايان است.

د) دستگاه گره‌زني را از كار نمي‌اندازد.

هـ) در مقابل اسيد و باز مقاوم مي‌باشد.

 

مشخصات كلي

 

1) توليد طبق استانداردهاي بين المللي معتبر از جمله BSI

2) طناب در اقطار 6 الي 38 ميليمتر

3) نخ با تكس‌هاي (gr/1000m) مختلف

 

 

 

كاربرد نخهاي كشاورزي و طنابهاي پلي و پروپيلن: بسته‌بندي علوفه، طنابهاي دريايي و … كنترل شامل سه مرحله مي‌باشد:

 

1) مواد اوليه ـ در اين مرحله آزمايش شاخص ذوب (MFI) انجام مي‌گيرد كه با سفارش انجام گرفته مقايسه مي‌گردد.

2) حين توليد ـ كنترل دما، فشار، دو موتور، دو نوردها، تكس (gr/1000m) متراژ نخ، قطر و گام رشته و طناب توليدي در اين مرحله انجام مي‌گيرد.

3) كنترل نهايي ـ كنترل نيروي گسيختگي نخ، وزن نخ بسته‌بندي و در مواردي تست نيروي گسيتختگي طناب انجام مي‌گيرد.

 

 

 واحد طناب فولادي

 

شركت ماشین افزار کاوه اولين توليد كننده طنابهاي فولادي در ايران مي‌باشد.اين واحد با همكاري فني و تكنولوژيكي (Bridon international LTD) از انگلستان شروع به فعاليت كرده بعد از انقلاب با نيروي متخصص داخلي محصولات خود را توليد و به بازار عرضه نموده است. در اين واحد طنابهاي فولادي معمولي و گالوانيزه با اقطار مختلف و با ساختمانهاي بافت بسيار متنوع توليد مي‌گردد. مواد اوليه ابتدا توسط قرقره پيچها بر روي قرقره‌‌هاي مناسب بارگيري و سپس به قسمت رشته

 

 

بافي جهت توليد طناب با ساختمان، قطر و گام مشخص انتقال مي‌يابد. ظرفيت عملي اين واحد با سايزهاي مختلف و در سه شيف كاري حدود سه ميليون متر در سال مي‌باشد.

 

مشخصات كلي طنابهاي فولادي

 

 

1) توليد براساس استانداردهاي بين المللي معتبر از جمله BSI

2) با ساختمانهايي مختلف

3) با وايرهاي گالوانيزه يا سياه

4) با نيروي گسيختگي متفاوت

5) با مغزي فولادي يا اليافي

6) در اقطار 6 الي 38 ميليمتر

 

كاربرد طنابهاي فولادي:حفاري، حمل و نقل، آسانسورها و بالابرها، جرثقيلها و … كنترل شامل سه مرحله مي باشد:

 

1) مواد اوليه ـ تستهاي نيروي گسيختگي، خمش، پيچش، اندازه‌گيري قطر و ظاهر مفتول از لحاظ كيفي (زنگ زده‌گي، بسته بندي و …) انجام مي گيرد و با سفارش انجام گرفته مقايسه مي‌گردد.

2) حين توليد ـ كنترل قطر، گام، تاب، بافت و ظاهر رشته و طناب انجام مي‌گيرد.

3) كنترل نهايي ـ بافت و نيروي گسيختگي طناب به ازاي هر Set قرقره كه در دستگاه طناب بافي چيره مي‌شود كنترل انجام مي‌گيرد.

 

 



:: موضوعات مرتبط: صنایع دستی , ,
:: برچسب‌ها: ماشین افزار کاوه , منسوجات , نساجی , پوشاک ,
تاریخ : دو شنبه 13 اسفند 1397
بازدید : 609
نویسنده : کیا فایل

كارخانه بافتينه ملاير

 

این متن شامل 62 صفحه می باشد 

 

كارخانه بافتينه ملاير در كيلومتر 4 جاده ملاير – همدان واقع شده است كه داراي سه تيپ ساختمان مي باشد:

1- ساختمان هاي توليدي (ساختمان تيپ 1) با مساحت 4078

2- ساختمان هاي اداري و خدماتي (ساختمان هاي تيپ 2) با مساحت 4460

3- ساختمان هاي جنبي (ساختمان هاي تيپ 3) با مساحت 1562 مترمربع

ظرفيت اسمي اين كارخانه 12000 تن در سال است. اين كارخانه داراي 400 نفر پرسنل مي باشد كه به صورت هماهنگ در 4 شيفت كاري فعاليت مي كنند. مسئوليت و مديريت اين كارخانه بر عهده جناب آقاي مهندس سيد محمد مرتضوي مي باشد.

 

مقدمه

توليد مصرف منسوجات بي بافت به صورت روزافزوني مورد توجه كشورهاي پيشرفته قرار گرفته به طوري كه به خصوص در كشورهاي آمريكا، اروپا، ژاپن و چين ميزان توليد آن به سرعت در حال افزايش است. توليد منسوجات بي بافت در اروپاي غربي كه در سال 1989 بالغ بر 414 تن بود در سال 2000 به 1026 هزار تن رسيد و حدود 5/2 برابر گرديده است. تنوع مصارف منسوجات بي بافت، در زمينه هاي بهداشتي، وسايل منزل، خودرو، مهندسي ساختمان و برخي از مصارف صنعتي، كشاورزي و پوشاك و… به صورت گسترده اي در حال توسعه بوده و ميزان توليد جهاني منسوجات بي بافت در سال 2002 به بيش از 3900 هزار تن رسيده است.

تجهيزات اصلي كارخانه به شرح زير است:

2 يونيت اسپان باند مدل S-M-X-S (چهار لايه) شامل:

فيدر

اكسترودر

اكسترودر

پمپ ريسندگي

1 دستگاه

1 دستگاه با الكتروموتور گيربكس و هيتر

2 دستگاه با سايز 180 با الكتروموتورها و هيترها و گيربكس ها

6 دستگاه

تهويه مركزي، خنك كننده، دستگاه كشش، كلندر و ساير تجهيزات

 

ملت بلون شامل

1 سري مدل M يا S با قابليت توليد ميكروفيلامنت

فيدر، اكسترودر، پمپ، كمپرسور، هيتر

 

خلاصه هزينه ماشين آلات و تجهيزات توليد

ماشين آلات طرح

شرح

تعداد

مشخصات فني
الف- اسپان باند

2 يوليت

مدل S-M-X-S (چهار لايه)

شامل تجهيزات زير:

   

1- فيدر (تغذيه كننده)

1 دستگاه

تغذيه كننده مواد اوليه و افزودني ها

2- اكسترودر

2 دستگاه

با سايز 180 با الكتروموتورها و هيترها و گيربكس ها

3- اكسترودر

1 دستگاه

با الكتروموتور و گيربكس و هيترها جهت ري سايكل در خط توليد (بازيافت ضايعات)

4- پمپ ريسندگي

6 دستگاه

به همراه خط Spim Beam

5- تهويه مركزي

1 ست

جهت خارج كردن دود حاصل از ذوب پليمر

6- خنك كننده

1 ست

جهت سود كردن فيلامنت هاي ذوب شده

7- دستگاه كشش

1 ست

جهت كشش فيلامنت ها و توليد ميكروفيلامنت

8- كلندر

1 ست

جهت اتصال لايه عنكبوتي فيلامنت ها

9- ساير تجهيزات

يك سري

شامل كانواير، دراير، ماشين آلات پيچش، كامپيوترها و دستگاه هاي كنترل كننده، دستگاه هاي تميز كننده، ماشين آلات برش و…

ب- ملت بلون شامل:

يك سري

مدل M يا S با قابليت توليد ميكروفيلامنت

1- فيدر

1 دستگاه

تغذيه كننده مواد اوليه و افزودني ها

2- اكسترودر اصلي

1 دستگاه

جهت تزريق و توليد الياف

3- پمپ

2 دستگاه

جهت ملت بلون

4- كمپرسور

1 دستگاه

جهت توليد هواي فشرده براي خط ملت بلون

5- هيتر

1 دستگاه

جهت گرم كردن هوا براي خط ملت بلون

6- جرثقيل و فريم مربوطه

1 دستگاه

قابل تنظيم جهت بالا و پايين بردن دستگاه ها

 

ج- استراكچر

يك سري

جهت نصب دو خط اسپان باند و يك خط ملت بلون و پيش بيني اضافه نمودن يك خط ملت بلون در آينده

هـ- لوازم آزمايشگاهي

يك سري

جهت كنترل كيفيت مواد اوليه و محصول نهايي

شامل تجهيزات زير:

1- استحكام سنج لايه

1 دستگاه

 

2- ضخامت سنج

1 دستگاه

 

3- ترازوي دقيق

1 دستگاه

 

4- ميكروسكوپ

1 دستگاه

 

5- دستگاه سنجش پليمر

1 دستگاه

 

و- كمپرسور

1 دستگاه

جهت تأمين هواي مورد نياز دستگاه هاي پنوماتيك

ز- چيلر

يك سري

جهت خنك كردن كل دستگاه ها

ح- لوازم يدكي

 

جهت تأمين لوزام يدكي دو سال

 

 



 



:: موضوعات مرتبط: صنایع دستی , ,
:: برچسب‌ها: بافتینه ملایر , منسوجات , نساجی , پوشاک ,
تاریخ : دو شنبه 13 اسفند 1397
بازدید : 680
نویسنده : کیا فایل

كارخانه نساجي نيكو باف

 

این متن شامل 77 صفحه می باشد 

 

شركت ريسندگي بافندگي نيكو باف ( سهامي خاص ) به سال 1352 تاسيس و در سال 1354 به بهره برداري رسيد . در بدو شروع كار محل استقرار كارخانه در تهران ، و سپصس به شهرك صنعتي كاوه منتقل شد . اين كارخانه تا سال 1383 توليد پتوي ژاكارد ( مينگ ) را در دستور كار خود داشته است و داراي خطوط ريسندگي ، بافندگي و رنگرزي و تكميل بوده ; تعويض و توليد پتوي راشل ( سيلك ) جايگزين گرديد . هم اكنون اين كارخانه داراي خطوط مقدمات بافندگي ، بافندگي ، چاپ و تكميل مي باشد .

توليدات اين كارخاننه به صورت مستقيم در داخل در كليه استانهاي كشور پخش و از طريق برخي نمايندگي ها به كشور هاي افغانستان ، پاكستان و عراق صادر مي گردد .

محل استقرار كارخانه :

كارخانه نيكو باف در شهر صنعتي كاوه در 20 كيلومتري شهر ساوه ساخته شده است . لازم به ذكر است كه اين شهر صنعتي بزرگترين شهر صنعتي در ايران مي باشد و داراي هتل ، پارك، آتش نشاني ، آپارتمان هاي مسكوني ، خط واحد ، آژانس و غيره مي باشد .‍‍‍‍‍

 

چارت سازماني كارخانه :

 

شركت نيكو باف از آنجا كه در يك شركت خصوصي مي باشد داراي يك چارت سازماني ساده مي باشد . به عنوان مثال مدير كارخانه خود مدير فروش نيز است و همچنين رئيس دفتر .

تعداد پرسنل :

اكثر پرسنل كارخانه ي نيكو باف بومي بوده و از شهر ساوه مي باشند . در كل 143 نفر در اين كارخانه مشغول به كار هستند كه از اين تعداد 5 نفر كه كارشان رفوگري طاقه ها است و بقيه كاركنان مرد مي باشند . اين كارخانه فاقد مهندس تكنولوژ بوده و 2 مهندس شيمي در اين واحد صنعتي فعاليت دارند !

سيستم هاي تهويه ، سرمايش ، گرمايش ، آب و برق كارخانه :

از آنجا كه نوع نخ بكار رفته در اين كارخانه پلي استرو اكرليك مي باشد در اين واحد هيچ گونه كنترل خاصي روي رطوبت و دماي سالن ها صورت نمي گيرد و تنها به مكش پرز هاي معلق حاصل از خارزني در سالن تكميل به وسيله ي كانال هاي تهويه اكتفا مي شود .

سيستم گرمايش و سرمايش اين كارخانه نيز بسيار ابتدايي بوده در تابستان از كولر و در زمستان از بخاري سالني استفاده مي شود . هر چند در سالن چاپ در زمستان نيازي به استفاده از بخاري وجود ندارد .

و آب كارخانه براي استفاده در سالن چاپ و همچنين بويلر سخت گيري مي شود

در ضمن دو ژنراتور براي استفاده در ساعات پيك يا قطع برق سرويس شده هميشه آماده به كار هستند .

ماشين آلات :

واحد چله پيچي :

در اين واحد پله ها به طور مستقيم پيچيده مي شوند و عمل چله پيچي بوسيله ماشين چله پيچي انجام مي شود . اين ماشين كره اي مي باشد و از شركت SWTA در سال 2004 خريداري شده است . قفسه هاي اين واحد از نوع رزرو دار بوده و داراي گنجايش 332 بوبين مي باشد .

اين ماشين توانايي پيچيدن چله با قطر 21 اينچ و 30 اينچ را دارا است و در آن كنترل نوري و داف اتو ماتيك تعبيه شده است . در اين واحد بوبين هاي نخ پلي استر 150دنير كلن وارداتي از كشور كره بر روي قفسه ها قرار گرفته و براي پيچش بر روي چله نخ كشي مي شوند . چله ها براي نخ تار زمينه پتوي راشل مورد استفاده قرار مي گيرند . از مزاياي اين چله پيچي حذف مرحله ي مياني پيچش بر روي استوانه است كه در نتيجه ي آن اين فر آيند سريعتر و بنا بر اين ارزانتر از چله پيچي غير مستقيم تمام مي شود .

در اين واحد به ازاي هر ماشين راشل 16 چله آماده مي شود . لازم به ذكر است كه بايد متراژ ، كشش و سرعت چله پيچيده شده ي اين 16 چله مساوي باشد . تعداد سر نخ هاي پيچيده شده بر روي چله علاوه بر محدوديت هاي ظرفيت قفسه به عرض بافت و گيج ماشين بستگي دارد در اين كارخانه عموما" چله ها با سر نخ هاي 309براي گيج 13و 513براي گيج 14 پر مي شوند .

لازم به ذكر است كه پيچيدن چله با كشش بالا تاثير مستقيم و نا مطلوبي بر عرض محصول نهايي و گا ها" موجب چروك خوردگي و نايكنواختي پرز مي شود . و دليل ان هم تنها خارج شدن از حالت الاستيك پلي استر مي باشد ، بر اثر ازدياد كشش .

در سابق اين كارخانه در اين واحد با كشش و سرعت 75/75كار مي كردكه با پيشنهاد من و موافقت مدير كنترل كيفيت و سرپرست سالن به 35.45 كاهش و عيوب تا حد زياديمرتفع گرديد.

واحد بافندگي :

در اين سالن 7 ماشين بافندگي راشل 2 ميله سوزن پنج شانه قرار دارد . اين ماشين ها در سال 2004 از كشور كره وارد و نام شركت سازنده Won IL مي باشد . چهار ماشين بصورت نو و 4 ماشين نيز دست دوم خريداري شده است . 4 ماشين ديگر داراي گيج 26هستند . مكانيزم فرمان طرح اين ماشين ها از نوع بادامكي مي باشد . و رد هر طرف ماشين 8چله نخ پلي استر براي بافت زمينه قرار مي گيرد . و شانه وسط نيز نخ PILE را در بافت قرار مي دهد . جنس اين نخ اكريليك مي باشد ونمره ي آن 2/32Ne است. براي سنگين يا سبكتر كردن پارچه از دنده ي قابل تعويض برداشت پارچه استفاده مي كنيم و براي كم يا زياد كردن عرض بافت نيز بايد مقدار ران – اين را تغيير بد هيم . دراين سالن 21 قفسه وجود دارد و ظرفيت هر قفسه با بوبين رزرو 800 بوبين مي باشد و در كل ظرفيت كل قفسه 16800 بوبين نخ اكريليك مي باشد .

در مجموع ماشين راشل دو ميله سوزن با پنج شانه براي توليد پارچه هاي پرز دار با كيفيت بالا به كار مي رود . دو شانه بر روي ميله سوزن جلو و دو شانه ديگر بر روي ميله سوزن عقب و يك شانه بر روي هر دو ميله سوزن كه نخ هاي شناور را مي بافد . ميله هاي سوزن به طور مستقل از يكديگر حركت بالا و پايين رفتن را انجام مي دهند در حالي كه شانه ها به تناوب بين سوزن ها هر ميله نوسان مي كنند .

همانطور كه در شكل نيز مشاهده مي شود در اين نوع بافت از نخ ليد – اين استفاده مي شود و چله هايي كه در پايين ماشين جاي دارند بافت ليد –اين و چله هاي بالا بافت ستوني مي زنند

 



:: موضوعات مرتبط: صنایع دستی , ,
:: برچسب‌ها: نیکوباف , منسوجات , نساجی , پوشاک ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 216 صفحه بعد

فروشگاه فایل کیا؛ منبع جامع انواع فایل... چنانچه فایل مد نظرشما در بین فایل های بارگذاری شده در سایت موجود نبود،می توانید از طریق دایرکت پیج اینستاگرام@kiyafile.ir سفارش دهید.

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان منبع جامع انواع فایل و آدرس kiyafile.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.











RSS

Powered By
loxblog.Com
مدیر سبز، آموزش بازاریابی

TOOLS BLOG

TOOLS BLOG